مرض زندگی!

چند روز پیش به دلیل درد وحشتناک و ناگهانی کتف چپم رفتم دکتر، دکتر پس از معاینات و بررسی های فراوان در حالی که سعی میکرد خودش رو فهمیده جلوه بده، همانطورکه پرونده ام رو می بست و یک نگاه فکورانه حوالش می کرد در مورد علت درد گفت من فکر میکنم شما یا بیل زدی یا با بیل زدنت!
بعدم دفترچم رو گرفت تا نسخه دو تا آمپول غول پیکر خانمان سوز رو برام بپیچه که به صفحه اول دفترچم نگاه کرد و فهمید دفترچه متعلق به اینجانب نیست و من با در دست گرفتن دفترچه مامانم سعی در فریب اذهان عمومی داشتم که نا گهان من هول شدم و گفتم ببخشید آقای دکتر این چیز مامانمه! دکتر در حالی که بیشرمانه میخندید گفت چرا با چیز مامانت اومدی پس چیز خودت کوش؟ و من براش توضیح دادم که چیز خودم گم شده و من مجبور به استفاده از چیز مامانم شدم ، بعد هم چند دقیقه ای برای دکتر توضیح دادم که هدف من از به کار بردن کلمه چیز یه اشتباه لپی بوده و وابستگیه خودم به هرگونه حذب و گروهی رو تکذیب کردم و راهی خونه شدم.
تو راه خونه با ژست یه آدم کتک خورده افسرده که حالا ورشکسته ام شده به خودم گفتم 21 سال از عمرت گذشته و هیچی نشدی، بعد هم با در دست گرفتن همون بیلی که باهاش خودم رو مورد ضرب و شتم قرار داده بودم و دکتر بهش اشاره کرد، طی یک خود آزاری کودکانه از خودم پرسیدم به راستی من کیم؟! و انگار از اون طرف قسمتی از وجودم با موهای فرفری و یه لنگ قرمز دور گردنش پاسخ داد: میدونی من کیم؟ من یه پرندم، آرزو دارم که یارم باشی، من یه خونهی تنگ و تاریکم، کاشکی تو بیای، کنارم باشی بعد یه دفعه قسمتی از وجودم که شیره ای تر و با اعتماد به نفس تر به نظر میرسه میپره وسط و میگه: من مرغ طوفانم نیاندیشم به طوفان! و در همین حین قسمت دیگه ای از وجودم که به طرز متشخصانه ای تا حالا لال شده بود لب به سخن می گشاید: من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم! میرم از افسردگی بمیرم که باز قسمتی از وجودم که فرهیخته تر به نظر میاد، در حالی که یه کتابِ چهارصد پونصد صفحه ای، زده زیر بغلش میگه: من می اندیشم پس هستم! و از اون ور یه قسمت دیگه که خیلیم بی ادبه میگه: هه چه گه خوریا و باز یه قسمت دیگه........آآآآای کتفم!
پ.ن:
1- به قول گوژ پشت نتردام: ( اشاره به دست) درد من اینجا نیست(اشاره به قلب) درد من اینجاست!
3- از دوستانی که بهم لطف داشتن، بابت پستی که حذف شد معذرت می خوام!
هدي، دو پا، از گونه آدم